آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

سال۹۸

سلام سال ۹۸به پایان رسید با خاطرات تلخ و شیرین من سال دوم را با موفقیت و معدل خیلی خوب به پایان رساندم. مابعد از ۱۰ سال زندگی در خانه های سازمانی شهرک نفت تغیر مکان دادیم وبه شهر اراک رفتیم و به منزل جدید رفتیم ومن هم به مدرسه دیگه رفتم  ما در شهریور ۹۸ به خونه جدید رفتیم              تولد پرند     ...
13 خرداد 1399

نوروز 98

  سلام سال 97 با همه خوب و بدیش تمام شد مدرسه ما22 اسفند تعطیل شد.من و مامانی باهم خونه برای عید تمیز کردیم امسال قرار برای سال نو خونه مامان بزرگ  باشیم روز 28 اسفند عصر رفتیم شهر خودمون تا چهار شنبه سوری پیش دایی و خاله ها باشیم  سفره هفتسین مامان بزرگ رستوران شاندیز امسال تعطیلات خیلی خوش گذشت ما  بعد از چند روز به خونه خودمون برگشتیم روز جمعه خاله سمیرا اومدن خونه ما برای مامانی یک گلدان خوشگل برای سالگرد ازدواج مامانی اورد برای منم کوکی خوشگل و سوغاتی اورد ما روز 13 فروردین به خونه مامان بزرگ رفتیم مامانی کوفته درست کرد و به خانه مامان بزرگ رفتیم وعصر رفتیم بیرو...
22 فروردين 1398

تولد 8 سالگی

سلام امسال تولدم با تاخیر برگزار شد یکشنبه 21 بهمن تولد تو خونه مامان بزرگ جشن گرفتیم ما از روز جمعه رفتیم شهرمون. تم امسالم رنگ لیموی وسفید و طوسی بود.کیکم طرح زمستانی دانه برف بود  شام مامانی به رستوران سفارش داد وپیش غذا و دسر و سالاد خودش درست کرد امسال مامانی وبابای برای هدیه تولد من میکروسکوپ خریدن مامان بزرگ و دایی ها و خاله ها هدیه کارت پول دادن و یک پیراهن خوشگل هم مهسا و صدرا به من هدیه دادن ...
24 بهمن 1397

یلدا 97

سلام امسال ما یلدا خونه خودمان بودیم من و مامانی و بابایی باهم جشن گرفتیم  عصر پنجشنبه رفتیم خرید کردیم و شام هم بیرون رفتیم رستوران مورد علاقه من. امسال مدرسه هم برای ما جشن گرفت که با بچه ها کلی خوش گذشت مدرسه امسال عکس یلدا گرفت    ...
14 دی 1397

آذر97

سلام امروز 29 آذر است فردا شب یلداست چون من شنبه باید برم مدرسه. چون تو مدرسه  قرار برای ما جشن یلدا بگیرن و عکس بگیرن  ما نتوانستیم بریم شهرمون پیش ماملن بزرگ امسال شب یلدا خونه خودمان هستیم امروز  رفتیم خرید شب یلدا   چند وقت پیش من با مامانی وبابایی رفتیم آتلیه و عکس گرفتیم امروز آتلیه عکسه تو تلگرام برای بابایی فرستاد  این عکس فوتبالی خودم خیلی دوست دارم ...
29 آذر 1397

تابستان وپاییز97

سلام مامانی دیگه تنبل شده و خیلی وقت به وبلاگ من سر نزده کلی اتفاق افتاده اولین تولد 2 سالگی آرشان بود که خیلی خوش گدشت من مامانی وبابایی تو فصل تابستان کلاس شنا می رفتیم ولی وقتی بابای تو کلاس آموزش شنا بود موقع شنا روی پاش کشیدگی میشه و پاش دچار موتر ک و کشیدگی تاندون میش و 3 هفته پاش تو گچ بود قبل از شکستگی پاش تولد پرند بود که ما عصر شنبه رفتیم شهرمون   توی شهریور مانتوانستیم جای بریم چون پای بابای تو گچ بود همه خرید و کارهای درمان بابای مامانی انجام می داد ​​​​​​تا اینکه 24 شهریور پای بابای از گچ باز کردیم و بابای راحت شد  امسال من به کلاس دوم دبستان میروم همه خریدها مدرسه با مامانی و بابای...
24 آذر 1397

پایان سال تحصیلی 97

سلام سال تحصیلی به پایان رسید مدرسه برای ما در روز 25 اردیبهشت جشن الفبا گرفت و به همه بچه ها هدیه داد کارنامه دو هفته بعد دادن از طرف اداره بابایم چون شاگرد ممتاز شدم به من هدیه می دهند جشن الفبا97 عکس پایان دوره کلاس اول کارنامه کلاس اول هدیه مدرسه تعطیلات تابستانی  من از خرداد شروع شد ما در خرداد به محلات رفتیم که  هوای خیلی خوب داشت و خنک بود به سرچشمه و باغ گل .....رفتیم و چند گلدان گل خریدیم سرچشمه مجتمع تفریحی نور باغ گل بخاطر امتحان مامانی ما تا 4 تیر جای نرفتیم وقتی مامانی برای امتحان رفته بود من و بابایی به پارک نزدیک دانشگاه مامانی رفتیم و من...
2 مرداد 1397