آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

یلدا96

امسال یلدا 96 شب پنجشنبه بود مدرسه ما روز چهارشنبه برای ما جشن یلدا گرفت و به ما خیلی خوش گذشت عکسها نماینده کلاس که مامان یکی از بچه ها بود گرفت خیلی کیفیت نداشتن عصر چهارشنبه ما رفتیم خونه مامان بزرگ اما مامان بزرگ رفته بود تهران پیش خاله سمیرا چون همسرش به ماموریت خارج از کشور رفته بود و تنها بودن متهم رفتیم تا جشن یلدا دایی خاله تنها نباشم من  رفته بود آتلیه هفته قبل و عکسها آماده شده که مامانی چند تا از عکسها گذاشته تو وبش ...
1 بهمن 1396

آذر96

سلام ماه آذر تولد دایی رضا و صدرا و آراد بود  14 ادر ما به شهرمون رفتیم شب تولددایی و صدرا بود و فردا ش تولد آراد بود روز جمعه برگشتیم خونه  ...
1 بهمن 1396

اولین سال تحصیلی آرتین پاییز 96

سلام تابستان 96 تمام شداولین اتفاق ماه شهریور قبولی مامانی و مهسا تو مقطع ارشد بود با اینکه مامانی قبلا هم این مقطع خونده بود اما این بار در یک دانشگاه دولتی قبول شد مامانی در رشته خودش  ارشد ریاضی محض با گرایش آنالیزدر دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران قبول شد . مهسا هم در رشته خودش  ارشد روانشناسی قبول شد مامانی و بابایی برای سلامتی من نذر گوسفند کرده بودن که این کار آخرهای شهریور رفتن به مراکز بهزیستی و نذرشون به مرکز دادن بخاطر این که من نترسم موقع ذبح گوسفند ما نرفتیم و بیرون منتظر شدیم ولی این برگه به من دادن تولد پرند تو تاریخ 24 شهریور برگزار شد که فرداش ما رفتیم برای ثبت نام مامانی به تهران تولد نی...
20 آبان 1396

بهار و تابستان 96

سلام امروز سوم شهریور فصل تابستان هم داره به پایان میرسه تو این مدت که مامانی تنبلی کرد و وبلاگ من بروز نکرد اتفاقات زیادی افتاد پیش دبستانی من تو 26 اردیبهشت تمام شد و روز 28 اردیبهشت برای ما جشن پایان دوره گرفتن من تو گروه دگلمه بودم که با کمک مامانی شعر حفظ کردم اینجا در حال تمرین اهنگ ملی هستیم. برای جشن فیلمبردار و ..اومده بود از مراسم فیلم گرفتن وبعد از تدوین فیلم cd و عکس پایان دوره و هدیه به خانواده ها دادن اخرین روز مدرسه این عکسها برای نوروز و شب یلدا تو مدرسه از بچه ها گرفتن چون مامان از روی عکس که به دیوار زده گرفته یکم تارشده 26خرداد تولد مهسا جون بود که ما برای جشن رفتیم شهر خودمون ت...
3 شهريور 1396

عید 96

سلام سال 95 هم با تمام خوب و بدیش گذشت امسال یک اتفاق خوب افتاد و اون تولد آرشان  پسر خاله سمیرا بود  امسال من به پیش دبستانی رفتم و وارد مرحله جدیدی از زندگیم شدم بابایی  دوره  کارشناسی ارشد تمام کرد و حالا می خواهد برای دوره دکترا شرکت کنه من ترم 14 زبان تمام کرد و حالا می توانم تا حدی انگلیسی بخوانم و بنویسم کلمه های ساده را می نویسم دست خط  من خیلی خوبه البته مامانی میگه راستی معلمم همیشه از خطم تعریف می کنه نقاشی هم خوب می کشم من هواپیما زیاد نقاشی می کنم توی ماه اسفند ما رفتیم خونه خاله سمیرا هم بابا ماموریت داشت و هم شوهر خاله رفته بود خارج از کشور  ماهم رفتیم پیش خاله و آرشان  و من...
2 ارديبهشت 1396

تولد 6 سالگی آرتین

سلام روز یکشنبه 10 بهمن تولد من بود مامانی و بابایی روز 14 بهمن برای من جشن تولد گرفتن امسال قرار شد تولدم در هتل برگزار بشه  چون مامانی هتل پارسیان (انقلاب) خیلی دوست داشت  هتل برای پنجشنبه شب  رزو کردن کیک تولدم امسال تم زمستانی بود ولی چون من دریا  و ماهی  ها را خیلی دوست دارم قرار شد یک طبقش اکواریم و طبقه دیگش آدم برفی باشه امسال تولدم تم خاصی نبود شام تولدم به سلقه خودم انتخاب شد و قرار شد  پیش غذا سالاد الویه و سوپ شیر و شام بصورت بوفه باشه که شامل باقالی پلو با ماهیچه و زرشک پلو با مرغ و چلو خورشت قیمه و ته چین باشه و دسر ژله رولی بود که دست مامانی و بابایی درد نکنه مرسی میز تولد آرتین ...
24 بهمن 1395

یلدا 95

سلام امسال بعد از سالها ما شب یلدا قرار شد خونه مامان بزرگ باشیم امسال ششمین یلدا من بود روز دوشنبه امتحان پایان ترم زبان برگزار شد   روزسه شنبه بعد از تعطیلی مدرسه به سمت شهرمون رفتیم کلی غذاهای خوشمزه و تنقلات خوشمزه آماده کرده بودن و میز خوشگلی چیده بودن این لباس که پوشیدم هدیه شب یلدا دایی رضا به من بود آرشان جون ...
4 دی 1395

تولد صدرا وآراد

سلام ماه آبان بدون اتفاق خاصی گذشت من هر روزبه پیش دبستانی وکلاس زبان می رفتم با اینکه بابایی برای من سرویس گرفته ولی مامانی هر روز صبح با من میاد و پیاده بر می گرده خونه  زمان تعطیلی هم پیاده میاد بعد با سرویس من دوتایی برمی گردیم خونه هر چی به مامانی میگم نیا خودم میرم قبول نمی کنه کلا راضی نمیشه من تنها برم تو این ماه بابایی برای ماموریت به اهواز رفت من و مامانی چند روز تنها بودیم تو ماه آذر بعد از تمام شدن ماه صفر خاله ساحل برای آراد جشن تولد 2 سالگی گرفت که خیلی خوش گذشت جشن تولد آراد هفته بعد تولد صدرا بود که ما عصر پنجشنبه رفتیم و عصر جمعه برگشتیم خونه بعد از برگشت به خونه با...
4 دی 1395

مهر 95

سلام امسال چون محرم تو ماه مهر بود وجشن تولد نیکان توی دهه محرم میشد قرار شد چند روز زودتر مراسم بگیرن و جشن آرشانم فردا شبش برگزار شد تم تولد نیکان باب اسفنجی بود مهمانی آرشان توی هتل بوعلی بود تم آرشان سفید آبی بود این عکس مامانی از روی عکس گرفته این عکس مامانی با زحمت گرفت تو عکسها واضح که من ناراحتم بعد از مراسم جشن بابایی فردا رفت برای ماموریت تهران و ما روز یکشنبه برگشتیم خونه خودمان امسال مثل هر سال مامان بزرگ نذری داشت ولی پولش به بهزیست دادن ومقدار یک گونی برنج پختن من برای اولین بار به مراسم عزاداری ظهر عاشورا با مامانی و بابایی رفتم و عصر جمعه به خونه برگشتیم روز پنج ...
10 آبان 1395