آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

بهار و تابستان 96

1396/6/3 14:43
نویسنده : مامان آرتین
375 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امروز سوم شهریور فصل تابستان هم داره به پایان میرسه تو این مدت که مامانی تنبلی کرد و وبلاگ من بروز نکرد اتفاقات زیادی افتاد

پیش دبستانی من تو 26 اردیبهشت تمام شد و روز 28 اردیبهشت برای ما جشن پایان دوره گرفتن من تو گروه دگلمه بودم که با کمک مامانی شعر حفظ کردم اینجا در حال تمرین اهنگ ملی هستیم. برای جشن فیلمبردار و ..اومده بود از مراسم فیلم گرفتن وبعد از تدوین فیلم cd و عکس پایان دوره و هدیه به خانواده ها دادن

اخرین روز مدرسه

این عکسها برای نوروز و شب یلدا تو مدرسه از بچه ها گرفتن چون مامان از روی عکس که به دیوار زده گرفته یکم تارشده

26خرداد تولد مهسا جون بود که ما برای جشن رفتیم شهر خودمون

تو ماه تیر رفتیم شهر گلپایگان و خوانسار که خیلی خوب بود این عکس بابایی تو قلعه گوگد گرفته

من و بابایی و مامانی عصر ها میرفتیم توی چمن ورزشگاه و فوتبال بازی می کردیم

امسال تابستان  من به کلاس نقاشی و ژ یمناستیک رفتم ولی کلاس زبان دیگه به آموزشگاه فعلا نمیرم آخه معلم زبان به خونمون میاد و به من درس میده

آرتین در لباس ورزشی ژیمناستیک

تو ماه مرداد صدرا و مهسا با مامانش به خونه ما آمدن بعد روز جمعه با باباشون برگشتن خونشون

روز جمعه باهم رفتیم بروجرد که خیلی خوش گذشت

روز 10 مرداد تولد مامانی ما برای شام رفتیم بیرون و چون من پیتزا دوست داشتم پیتزا خوردیم

روز 17 مرداد تولد آرشان بود که جشن روز 19 مرداد پنجشنبه شب گرفتن جشن تو حیاط هتل پارسیان بود کیک تولدش قلعه بود

ما آخر هفته به محلات رفتیم اول رفتیم سرچشمه بعد باغ گل بعد هم شام خوردیم برگشتیم خونه

این چادر مامانی برام خریده و کشتی دزد دریایی  هدیه دایی مهدی که بلاخره درستش کردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)