تولد مامانی
سلام امروز 10 مرداد تولد مامانی .
دیروز ما برای تولد مامانی هدیه گرفتیم من یک شال و بابایی یک مانتو .
حسابی مامانی خوشحال شد قرار آخر هفته که رفتیم خون مامان بزرگ یک تولد کوچولو بگیریم قرار با تله کابین بریم بالای کوه و مامانی کیکش اونجا فوت کنه .
وقتی رفته بودیم برای مامانی خرید کنیم من 2 تا لباس خوشگل خریدم که یکیش تو تولد مامانی بپوشم یکیشم تو جشن دندونی آراد جون بپوشم آخه آراد کوچولو دندون در آورده و قرار براش جشن بگیرن
من توی تابستان به کلاس نقاشی رفتم مامانی خیلی دوست داره من نقاشی یاد بگیرم آخه من رنگ روغن دوست دارم ولی معلم نقاشی می گه اول باید طراحی یاد بگیرم
راستی کلاس زبانم میرم الان ترم 6 هستم این ترم تمام بشه قرار بریم سطح بالاتر
من موسیقی خیلی دوست دارم ولی متاسفانه کلاس موسیقی برای بچه ها تو شهر ما نیست مامانی قول داده وقتی اومدیم شهر خودمون من به کلاس آواز ببره
جایزه ترم پیش زبان(اتوبوس)
عاشق ماشین آتشنشانی هستم
نمایشگاه ماشین آرتین
عصر ها برای دوچرخه سواری با مامانی میریم تو کوچه
وقتی خونه مامان بزرگیم با دایی ها و صدرا فوتبال بازی می کنیم
فوتبالیست کوچولو