آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

سفر کاری

1395/2/16 0:14
نویسنده : مامان آرتین
339 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قرار بود بابایی برای کاری تهران بره من و مامانی هم همراه بابایی رفتیم روز دوشنبه وقتی مامانی داشت وسایل سفر جمع می کرد من متوجه شدم که دندانم لق شده زود به مامانی گفتم مامانی هم خوشحال از اینکه من دارم بزرگ میشم برای من توضیح داد که چرا این اتفاق افتاده آخه من خیلی ترسیدم روز 16 فروردین ساعت 12 ظهر اولین دندان شیری من افت 

 ماجرا

ما برای عصر به سمت تهران حرکت کردیم  اول به شهر قم رفتیم زیارت کردیم بعد دوباره حرکت کردیم ساعت 9 شب به تهران رسیدیم قرار بود ببریم خانه خاله سمیرا ولی چون مهمان داشت بابایی برای ما هتل روز کرد ما به هتل انقلاب پارسیان رفتیم

بعد از استراحت و خوردن شام زود خوابیدیم که صبح زود بیدار شیم تا به کارهایی بابایی برسیم ساعت 1 بعدظهر بود که کارهایی اداری تمام شد بابایی ما رو به موزه ملی ایران بعد به کاخ گلستان رفتیم بعد به رستوران شبستر رفتیم نهار خوردیم و برای عصر برگشتیم هتل 

.

روز بعد بابایی ما رو به کاخ سعدآباد برد خیلی زیبا بود و کلی خوش گذشت

این پاکت یک پلیس مهربان به من داد که توش کلی  cd وقتیه مسابقه راهور پلیس بود

عصر چهارشنبه رفتیم خونه خاله سمیرا که ما را برای شام بردن لواسان رستوران ورجین و شام خوشمزه خوردیم

هواش خیلی سرد بود ولی خیلی خوش گذشت ساعت 12 شب برگشتیم خونه 

ما تا روز جمعه پیش خاله ماندیم شبش برگشتیم خونه خودمون

 

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)