آخرین ساعات سال 94
سلام کمتر از 8 ساعت دیگه به شروع سال نو نمانده مامانی سفره هفت سین چیده و خونه هم حسابی مرتب برای شروع سال جدید امشب منم هنوز نخوابیدم بابایی داره tv نگاه میکنه مامانیم مشغول نوشتن وب من
ازاتفاقات اسفند اگه بخواهم بگم تمام شدن ترم 9 زبان اینگلیسی که تا شروع ترم بهار من 1 ماه تعطیل هستم
وقتی خونه مامان بزرگ بودیم با دایی ها رفتیم باشگاه
ما چهارشنبه سوری خونه خودمون بودیم من و مامانی رفتیم پیش دوستهای مامانی و با انهااین سنت زیبا جشن گرفتیم کلی خوردنی بود مثل آش و چای .....من از روی آتیش رد شدم
امسال با اتفاقات شاد و شیرینی همراه بود تولد پرند و نیکان عزیز که ما را بسیار خوشحال کرد
من و مامانی وبابایی برای عید کلی خرید کردیم از لباس و آجیل و شیرینی ......ماهی قرمز
مامانی مثل همیشه برای سفره هفت سین خودش سبزه ریخت
روز جمعه عصر رفتیم بیرون تا آخرین خریدها انجام بدیم و بعد برای شام رفتیم برگرتین
بابایی مثل همیشه با ایده مامانی تقویم 95 درست کرد که قرار چاپ کنه
قرار صبح بعد از تحویل شدن سال نو بریم شهر خودمون پیش مامان بزرگ
انشالله سال جدید سالی پر از سلامتی و پیروزی برای همه مردم ایران زمین باشه
پیشیاپیش سال نو مبارک