مسافرت بابای
سلام بابای دیشب برای ماموریت رفت شمال شهر ساری من و مامانی تنها موندیم من دیگه بزرگ شدم مراقب مامانیم هستم من خیلی اب بازی دوست دارم مامانی من نزدیک ظهر میبر تو حیاط و شلنگ میده به من منم حسابی همه جا خیس میکنم تو حیاط خونه ما مورچه زیاد هست منم تا چشمم به اونا می افته میرم سراغشون و سعی میکنم بگیرمشون اما اونا زود فرار می کنن فردا بابای قرار بیاد امشبم باز ماتنهایم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی