آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

سفربه اصفهان و شیراز

1395/4/9 8:56
نویسنده : مامان آرتین
478 بازدید
اشتراک گذاری

سلام توی تعطیلات خرداد مامانی و بابایی تصمیم گرفتن به مسافرت بریم مامانی خیلی دوست داشت به شیراز بره پس بابایی هم برای اینکه مسافت دور بود اول قرار شد بریم اصفهان بعد از 2 روز بریم شیراز

سفر ما قرار بود از پنجشنبه 13 خرداد شروع بشه ولی چون بابایی برای ماموریت قرار شد 10 خردادتهران باشه ما هم از فرصت استفاده کردیم همراه بابای رفتیم تهران خونه خاله سمیرا تا چهارشنبه شب انجا بودیم بعد اومدیم خونمون تا فردا بریم سمت اصفهان

بعد از خوردن نهار روز عصر پنجشنبه به سمت اصفهان حرکت کردیم ساعت 8 شب رسیدیم به مهمانسرای شرکت بابایی تو اصفهان بعد ار استراحت برای شام رفتیم رستوران جارچی باشی که سال گذشته هم اومدیم اینجا

بعد از خوردن شام دسر خورشت ماست که مامانی دوست داشت خوردیم و بعد به سمت سی وسه پل رفتیم امسال مثل سال قبل پر آب نبود

روز جمعه رفتیم باغ پرندگان که سال قبل موفق نشده بودیم بریم و قسمت آکواریم رفتیم که خیلی زیبا بود

 

شب هم به مزار شاعر ایرانی صائب تبریزی رفتیم

روز شنبه صبح حرکت کردیم سمت شیراز اول به پاسارگاد رسیدیم بعد از خوردن نهار در رستوران جهانگردی پاسارگاد به سمت آرمگاه کوروش حرکت کردیم که مجموعه بزرگی بود با بناهای تاریخی زیاد که حدود 2 ساعت بازدید طول کشید

بعد به سمت نقش رستم که بسیار زیبا بود

بعد به سمت تخت جمشید که مامانی عاشقش بود رفتیم

که افتخار ایرانیان است بنای تخت جمشید

ساعت از 8 گذشته بود که وقت بازدید تمام شده بود ما هم ازمحوطه خارج شدیم اینقدر زیبا و باعظمت بود که مامانی و بابایی زیاد نتوانستن عکس بگیرن بیشتر محو آثار تاریخی شده بودن

بعد از ترک تخت  جمشید رفتیم سمت شیراز حدود 11 شب رسیدیم که به سمت مهمانسرای شرکت بابایی رفتیم چون خیلی خسته بودیم شام خریدیم و رفتیم تو خونه شام بخوریم

چون صبح گرم بود تصمیم گرفتیم برای عصر بریم جاهای دیدنی صبح رفتیم مجتمع خلیج فارس که من طبق معمول رفتم سمت  مغازه اسباب بازی فروشها که مرتب با مامانی دعوامون می شد

من برای خودم کلی خرید کردم هواپیما و خمیر بازی و لباسم خریدم مامانیم چندتا از سوغاتش از اونجا خرید

برای نهار رفتیم رستوران شاطر عباس که خیلی محیط خوب و غذای خوشمزهای داشت برای غروب رفتیم آرامگاه سعدی چون شلوغ بود نشد عکس خوب بگیریم

بعد رفتیم باغ دلگشا و عمارت کلاه فرنگی

بعد به سمت حافظیه رفتیم که خیلی شلوغ بود

من 2 تا عروسک محلی خریدم تو حافظیه

بعد رفتیم سمت دروازه قرآن و آرامگاه خواجه کرمانی که آب چشمه رکن آباد از کنارش رد میشد که در شب بسیار دیدنی بود عکسهای این سفر بیشتر حال وهوای 3 نفری داشت باهم عکس می گرفتیم عکسهای تکی کم گرفتم

روز دوشنبه رفتیم ارگ کریمخان و حمام  وکیل و بازار وکیل چون هوا گرم بود من بستنی و فالوده میخوردم که فالوده شیراز بسی خوشمزه بود

مزار کریمخان زند

حمام وکیل

بعد از بازار وکیل وخرید مسقطی و عرقیات به سمت رستوران شرزه در بازار وکیل رفتیم که به صورت زنده اجرای موسیقی داشت که من به وجد آورده بود چون شلوغ بود نمی شد زیاد عکس بگیره مامانی

برای عصر داخل شهر گشت زدیم برای شام رفتیم رستوران پاییزه که ما غذا تو محوطه بیرون رستوران میز و صندلی چیده بودن خوردیم  غذا فست فود بود اخر شب برای زیارت رفتیم شاه چراغ

روز سه شنبه رفتیم باغ نانجستان و خانه زینت الملوک و باغ ارم

مامانی تو نارنجستان لباس قشقایی پوشید کلی عکس گرفت ولی من و بابایی نپوشیدیم

تو خیلی از قسمتها نمی شد عکس بگیر یا نوشته بود بدون فلاش چون تاریک بود عکسهاخوب نمی شد تو قسمت موزه ها ما عکس نگرفتیم من مجسمه فروهر خریدم برای یادگاری

شب دوباره رفتیم مجتمع خلیج فارس بعد از کلی گشتن رفتیم تو هایپراستار غذا خریدیم  و آخرشب رفتیم شاه چراغ برای خداحافظی

روز چهارشنبه به سمت خونمون حرکت کردیم برای نهار رسیدیم اصفهان چون ماه رمضان شروع شده بود غذا خریدیم تو ماشین خوردیم برای ساعت 9 شب رسیدیم خونمون

سفر خیلی خوبی بود کلی خوش گذشت وقتی داشتیم برمی گشتیم وقتی مامانی خواب بود من موبایل مامانی دستم بود عکسهای که با موبایل مامانی گرفته بودیم من ندونسته پاک کردم که باعث دلخوری مامانی و بابایی شد غمگینغمگین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)