ماموریت بابایی
سلام ما روز جمعه آومدیم خونمون بعد از 10 روز آخه بابایی ماموریت بود ماهم از فرصت استفاده کردیم رفتیم خونه مامان جون حسابی خوش گذشت خاله ساحل بود من کلی باخاله نسرین بیرون رفتیم دایی رضا هرشب 2 تا بستنی و رانی پرتقال برای من می خرید اخه مامانی اجازه نمیده هر روز بستنی بخورم ولی خونه مامان جون هر چی می خواستم به من می دادن
وقتی بابایی از تهران برگشت برای مامانی یک گوشی موبایل که قرار بود بگیر خرید و از طرف من بابایی هدیه به مامانی دادیم
من که هر وقت دستم برسه برمی دارم بازی می کنم آخه بازیم داره
هدیه آرتین و بابایی به مامانی
کلی خبرهای خوب اتفاق افتاد که بعد در وقت مناسب خواهم گفت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی